کاش
مرا خدا
پیامک کند
به تو
در رونمایی از ضریحت یا حسین
آیا حسن بود؟
حتی این ضریح نو
جای لباس کهنه را
آقا نمی گیرد!
در شب رونمایی از ضریح حسین
از همه خوشحال تر است عباس!
قلب من
امضای توست!
دستانش گفتند
"عباس!
تو آب را ببر
ما مشغول می کنیم
کوفیان را..."
بستن آب
بهانۀ کوفیان بود
برای دیدنش!
دردسرها دارد!
گاهی نفسم بالا نمی آید...!
ببین تا کجاها رسیده است
سنگینی چکمه اش...!
و شمر جالس علی صدره...