این پدر مقدس
در دلتنگی هایش
زیارت عاشورا می خواند!
"الو
سلام
بیا خونه
مامان داره میره کربلا..."
حالا صدای بوق تلفن نوحه ام شده...
مادر باز کربلایی شد!
مادربزرگش پیاده رفت حرم
امروز رسید، بوسید ، جان داد!
و این آخرین سفر کربلایش بود
قبل رفتن گفته بود به همه
همانجا خاکم کنید!