حسین تیرِ نشسته بر سینه را
از پشت بیرون می کشد!
شاید می خواسته
به عباس اقتدا کند
که با افتادنش از مرکب
تیرهای نشسته بر سینه اش
از کمر بیرون زدند!
با پا نشان می داد به کوفیان
"اینجا"
دوباره می زد و می گفت
"اینجا"
می خواست هرجایی
که پیامبر بوسیده بود را
نشانشان دهد.
کاش به گوشش نرسیده باشد
لبان حسین را هم بوسیده است محمد...!
پی نوشت:
چند قطره اشک