شبیه بود
به محمد بابایش
گفتند طوری بزنیم فاطمه را
تا شباهتی نماند!
و خدا
برای امتحان علی
به اینجا رسید
یعنی دقیقا
پهلوی زهرا....!
ساواکی های مدینه
بین در ودیوار
شکنجه ات دادند.
هم تو کشته شدی
هم محسنت.
قلب علی بودی و
میخ در سه شعبه!
درب نیم سوخته
حرمله شده بود?
یا لگد عمر?!
مسابقه بود
بین بزرگی گناه سقیفه و
بزرگی و عفو تو
انها بردند خدایا
مگر نه?!
فاطمه
برای خدا
سر تمام عشق هایش را برید
از همسر. گرفته تا
بچه های قدونیم قد....
علی پیامبر را
غسل می داد
که صدای تکبیرِ
بیعت با ابوبکر
از سقیفه
بلند شد.
همان تکبیری
که در کشتن حسین هم
سر داده شد.
دیروز از عمد
برای امدنت
برای نبودنت
چیزی ننوشت
تا چرت غفلت
من واین و انها
پاره نشود.