شاید این
انتقام خدا بود
دوست داشتن کسی
که نباید دوستش داشت
دارم زور می زنم
عاشقانه ایی برایت بنویسم!
اما هیچ نمی آید
یعنی هیچ!
خالی خالی ام
فقط ته پیالۀ دلم
جام تنفر است!
نکند شوکران
همین این است؟
مجلس دلت
به وزارت عشق من
رای نداد و
و حالا مدتی است
با حکم سرپرستی
در دلت چرخ می زنم!
کبوتر عشقمان
آبله گرفت و کور شد
و حالا حتی گربه های کوچه هم
میلی به خوردنش ندارند!
در آغوشت
سگی دیدم
و فهمیدم
همان بهتر
که من را
از خودت
راندی!