تو را در دامن خود بزرگ می کنم
و می دانم سر انجام خود را...
همان می کنی با من که موسی با فرعون کرد!
اما این تیغ که روی سینه ات گذاشته ام
تیغ جراحی است...
نه آلت قتاله!
کاش مرا باور داشتی!
"به هیچ دردی نمی خوری"
نباید هم بخورم!
مرا با دارو عوضی گرفتی عزیز!!
داروخانه دوچهارراه پایین تر است!!!
بله همان انگشت اتهام را می گویم...
همان نیست که سالها
بالا رفت در کلاس درسم
به نشانه ی "آقا اجازه"!