باران درد و رنج و مصیبت و بلا
تا صدایشان بزنی و پی ببری
کاری ازدستشان بر نمی آید.
خدا اینگونه بت هایت را می شکند...
باران درد و رنج و مصیبت و بلا
تا صدایشان بزنی و پی ببری
کاری ازدستشان بر نمی آید.
خدا اینگونه بت هایت را می شکند...
کارو نظر درست را
چند تکه کرد خدا
و به امانت نزد دیگران گذاشت
جمع کردن
این تکه ها را
مشورت گویند
بهشتی که همه عمر خواهند دانست
لیاقتش را نداشته اند
پرونده ام سیاه
همه عالم نظاره گر
داد می زند سرم تو چرا بنده خدا
چند لحظه ای غضب
بعد از آن
سیلی زند به صورت من
پیش دیگران
بگوید بلند
بار آخرت باشد
فعلا برو بهشت
تابعد بیام سراغت....
یا خلیل!
می گویی برایم از بهترین خاطره زندگی ات؟
گفت
خوش آن روز که در آتش بودیم.