آقا تو رو خدا نگین اینو ما اینهمه ادبیات نشخوار کردیمهیچ جا به خانوما نگفتن جناب،مگر به قصدی مثل تمسخر و غیره!عین لام:مثلا سیمرغ بلورین بهترین نقش زنبه جناب خانوم...
من منتظر جواب استادملطفا کسی بجوابدعین لام:بعد از سلام و احوال پرسی...چیزی ندارم برای یاد دادنباور کن...از سید محسن بخواه...خواهد دادمثل گذشته ها...پی نوشت:شدید تشنه ام بیشتر بدانم از سیدمحسن
استادی نکن ولی راهی رو برای شاگردیت برام باز بذارنه نگو نذار قسمت بدم به حسین به فاطمهاصلا نقشه رو بگو خودم راه میفتم بدترین حالتش اینه که گم میشم یا تو راه میمونمبه نظرت مانده در راه ارزشش بیشتر از نیامده به راه نیستعین لام:راستی نگفتی ماجرا عیدی سیدمحسن چیه؟
عجب مغزی داری تو!!!!!!!!ما رو به شاگردی قبول کن برای یادگیری نوشتن این چنینی متونیقبول می کنی استاد.عین لام:ای بابا...استاد آن است...که لباس شهادت به تن دارد...