چقدر سخت است
وقتی قرار می شود
به کسی رای بدهی
که جز لبخند و سکوت
چیزی در چنته ندارد!
دارد دلم برای احمدی نژاد
تنگ می شود!
چقدر سخت است
وقتی قرار می شود
به کسی رای بدهی
که جز لبخند و سکوت
چیزی در چنته ندارد!
دارد دلم برای احمدی نژاد
تنگ می شود!
خسته نبتشی داداش.
مطالب جدیدتون هم مثل همیشه زیبا و جذابند.
برای بار چندم دعوتتون میکنم برای بازدید وبلاگ حقیر .
راستی نگفتید نظرتون چیه.
حزب الله هی ها این روزها یخورده منفعلند و این برگ برنده را به اصلاح طلب ها میده.
در ضمن ما ایرادمون از آقای احمدی نژاد بخاطر قهر 12 روزه و انتخاب مشایی و مخالفت آقا و نداشتن وحدت و ... که اینا همه یعنی مشکل ولایتی داشتن (!) و ناراحت کردن آقامون .
پس این بار به یه نفر رای میدم که بعد پشیمون نشم.
به یه نفر رای نمیدم که طرفداراش میگن این همونه که الان ما ضدشیم(!)
همون مدل 84 (!)
یکی نیست بگه 8 سال دیگه چی میشه !
آدم ها رو باید تو طول تاریخ زندگیشون برسی کرد و به حالشون رسید (!)
حتی به حال دور و بریاشون.
سردبیر به قید ضمانت و وزرای محمود دوست و چندتا دوروی دیگه ...
خدا به همه ی ما رحم کنه.
والعاقبة للمتقین...ان شاالله
برادر مومن وقتی می نویسیم دقت کنیم، روزی این نوشته را خداوند از ما سوال خواهد کرد که نیتت چه بود؟تخریب یا هدایت
آره دل منم واسه احمدی نژاد تنگ شد
اما این لبخند و سکوت ، مشکل صدا و سیما بود
در 3 دقیقه ، 2 دقیقه ، 90 ثانیه چه میشه کرد بجز سکوت و لبخند ؟!
این شد مناظره ؟! شبیه مسابقه هفته مرحوم نوذری بود حاجی جان
از طرفی هم تحریم اقتصادیمان کرده است وهم تهدید نظامی.از طرفی هم علوم
مبتنی بر جهان بینی مادی خویش را یه وفور در اختیار ما می گذاردتا مبانی
اعتقادیمان بپوسد.تا حدی که هزاران کتاب با این دیدگاه در ایران ترجمه و
توزیع می شود. غم انگیزتر که در دانشگاه هایمان نیز تدریس می شود!….
با این همه هنوز داوود هر روز صبح دعای عهد می خواند و مجید چهارشنبه شب ها
دلش برای روضه تنگ می شود وبه هیئت می رود. مشهدی رحمت تنها گاو شیرده شان
را که تمام سرمایه اش بود می فروشد تا با زنش به کربلا بروند و مریم
سادات، مادر دو شهید هر پنج شنبه نان و پنیر و سبزی خیرات میکند وبرای
پیروزی اسلام دعا میکند…!
راستی چه چیزی ما را نگه داشته است؟؟!!