حسین روی دست گرفته است

قطره قطره می چکد...

گمان کرده اند مشک آب است...

حرمله حل مسئله می کند...

بعد از پرتاب تیر،  باخنده  می گوید...

"نترسید، قنداقه ی شیرخواره بود..."