عین لام

کوتاه نوشته هایی به کوتاهی عمر..

۲۲۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روضه» ثبت شده است

علامت

جای بوسه های محمد را

علامت گذاشتند با شمشیر...!


۲۱ شهریور ۹۱ ، ۰۰:۲۴ ۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

رد مسیر...

خاک روی زمین می ریختند

آنهم وسط میدان!!

گفتم چه می کنند این کوفیان

سنگر می خواهند بسازند؟"

شنیدم یکی گفت"دارند رد مسیری

که آب مشک عباس ریخته شده را

می پوشانند!!"

۲۰ شهریور ۹۱ ، ۲۲:۵۷ ۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

نیزه

جای تو روی  زمین نبود

این را فقط "نیزه ها"  فهمیدند...!

۲۰ شهریور ۹۱ ، ۲۲:۳۷ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

خداپسندانه

از مرکب که خواست بیفتد

گفت

"خدایا

اینطوری بیفتم

خوب است؟!"

با صورتش را می گفت!

می خواست افتادنش هم

خدا پسندانه باشد حسین!!

۲۰ شهریور ۹۱ ، ۲۲:۳۴ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین لام

توان

توانی برای حرکت نداشت حسین

توانش را "علی اکبر" برده بود...!!

۱۹ شهریور ۹۱ ، ۲۳:۳۸ ۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عین لام

محال

اگر خدا نبود

کشتن حسین محال بود!!

محو خدا بود

که ریختند سرش...!

۱۹ شهریور ۹۱ ، ۲۳:۳۶ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

سنگ

همان دلهایی که سنگ شد

بر پیشانی ات نشست...


۱۹ شهریور ۹۱ ، ۲۱:۰۳ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

استعداد

حسین جان

سالها دنبال این بودم

که استعداد من چیست؟

از روضه پی بردم

که بر تو گریه کردن...!

۱۷ شهریور ۹۱ ، ۱۳:۴۹ ۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

شلوغ

شلوغ کردن کوفیان.

می خواستند صدای حسین

به خدایش نرسد!!!

۱۴ شهریور ۹۱ ، ۲۲:۴۸ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

گریه خدا

گفته اند

تا آن روز که آمد بالای سر علی اکبر ...

کسی صدای گریه ی حسین را بلند نشنیده بود...

خواستم بگویم صدای گریه ی خدا را...

۱۱ شهریور ۹۱ ، ۲۲:۱۵ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین لام