سکانس اول-درخت انار

پلاک 13

با قدم های ما

جان تازه ایی میگیرد...

 درخت انار

از دیوار سرک می کشد کوچه را

اپرا

کولرآبی دارد برایمان

خاطرات نت های بتهوون را زنده می کند...

برای ما که دلزده ایم از

اُپرای  تکراری کولر دوتیکه های خوزستان

چه دلنشین است

 اجرای سمفونی شُرشُر

با اجرای هنرمندانه ی پمپ آب کولر!!

پی نوشت:

قم-پلاک 13

حرم نشسنه

شب جمعه /مرا از حرم می خوانید..../و این حرم است که تک تک شما رو می خواند/اینجا دعای کمیل هم زیارتنامه می خواند

حرم نوشته ها قم

پلاستیک ها برای اینکه پذیرای کفش زائرین تو باشند

سینه چاک می کنند.

و خدا خدا می کنند

کاش کفشداری ها پر باشند...

تابه بهانه نگهداری از کفش زائرها

به چند قدمی ضریحت برسند...

ارزوی مجلس ام!

این روزها بیشتر سیاسی می نویسم.../دلیل ها دارد/از اب و هوای سیاسی قم گرفته تا پارک ملت.../از سرما که خانه نشینمان کرده و تنهایی در سلول شماره ۱۳ که برای خود یک پا اوین است!!/چرا که هم تلویزیون دارد هم لب تاپ هم همه چیز..../فقط اوین غذا اماده جلویت می گذارند و اینجا باید خودت دست به کار شوی!!خوش به حال زندانی سیاسی!/انتخابات مجلس نزدیک است و باید نوشت که بزرگترین ارزوی مجلس ام این است/که ای کاش مجبور نبودیم به کاندیدای شهرخودمان رای دهیم و انتخاب نماینده کشوری بود نه شهری....//به اعتقاد بنده در خیلی از شهرها رجل سیاسی نداریم و صندلی پرکن به مجلس می فرستیم نه نماینده!! که البته انهم بیش از نصف جلسات خالی است/شهرما که اینگونه هست شهر شما را نمی دانم/شهر را گشته ام و به اینجا رسیده ام روز رای گیری شهری باشم که نماینده اصلح را آنجا بیابم!!!

ادامس دخترک

دخترک سمت ضریح رفت و
ادامس را از دهان دراورد و گفت
 "بیا این برا تو/ مامانمو خوب کن!!"
و حاجتش را براورده کرد حضرت معصومه!

نوشته های یک زندانی

از سلول انفردای شماره ۱۳ می نویسم/تنها و بدون اب و غذا/همانطور که اب ابادان و خرمشهر عزیز شیرین شد!!!آب قم هم فقط چند روز پس از افتتاح شیرین ماند و حالا باید ۲۰لیتری به دست/ آب بخریم از سرکوچه ها/تازه قبض آب هم می دهیم تصاعدی/اینجا که رابطه ها جیره بندی شده /سرما از یک طرف و مامور شکنجه از طرف دیگر آرامم نمی گذارند / کتاب درسی را می گویم!/باز خوب شدامروز پلی آفی بود تا با سه گل آبی به عربستان ، کمی دلمان خنک شود!!بگذریم که حالا تلافی اش را روی سوریه و عراق و بحرین در خواهد اورد با چند تفجیرو گلوله !!/ راستی امروز حیاط سلول! پر از پر شده/گنجشکی گویا خودکشی کرده بود چون غرق خون نقش زمین دیدمش. قلبش سوراخ بود این هم عاقبت عاشقی ست دیگر/خواستم خاکش کنم/گفتم غریبانه می شود تشیع جنازه اش./منتظر فردا مانده ام تا خانواده محترم مورچه ها یاری ام کنند....

بعدامتحان نوشته

حرم مملو از جمعیت/اشک و آه /جمعه و ندبه ای دیگر..../به این زودیها این اشک ها خشک شدنی نیست /در کنار این زیبایی ها جای طلبه ها خالی است انها را می بینی که جزوه به دست/از بین مردم راه باز می کنند تا خود را به شبستان نجمه خاتون برسانند/نه برای دعای ندبه! به لطف مرکزیعنی مدیریت/امتحانات نوبت اول است.جمعه و مصادف با دعای ندبه!!!حرف آخر/ آقا جان لطفا روز ظهورت را با امتحانات ما تنظیم کن تا تداخلی پیش نیایید و شرمنده شما نشویم چرا که ما آخر نظم و برنامه هستیم/

شب نوشت

این روزها کمترمی نویسم تا بیشتربخوانم.

......پی نوشت:

بماند امتحانات ناگهانی حوزه محترم علمیه قم هم مزید برعلت است

تا با شورش ها و اغتشاشاتی در دل دچار شویم/

اصلاحات ناگهانی یعنی فروپاشی...

شورای محترم!!/

اینجاوآنجا

اینجا حرم حضرت معصومه
انجا کجاست؟