عین لام

کوتاه نوشته هایی به کوتاهی عمر..

۵۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کوفه» ثبت شده است

پایتخت

او خواهد آمد

و کوفه را پایتختش قرار می دهد

تا پایانی باشد بر سفر بی پایان حسین...


۲۱ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۵:۲۵ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین لام

غم مرا می خوری...

آمده بود برای سرش...

نگاهش کرد

برای محتضر /سخت است حرف زدن/ بانفس/ شمرده و ارام گفت:

"دلم    نمی آید   /   بسوزی   در   آتش     دوزخ   

برو  /  حیف    است    /    دلم   می سوزد   /   برو"

 گریه امان  نداد کوفی را

" در قتلگاه،به قصد سرت امدم،

غم مرا  می خوری ، حسین"

...پی نوشت:

و تاریخ از شهادتش پیش روی حسین حکایت دارد!

                        روضة الشهداء، الکاشفی ،ص:438

۱۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۱:۰۱ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

بازی با مقدسات

آنان که به دست حسین به درک واصل شده اند را

شهید نامیدند و

ابن زیاد  در یادواره ی چندین هزارشهید و سردار سپاه عمرسعد

کلنگ ساختمان بنیاد شهیدکوفه را به زمین می زند.

۱۲ ارديبهشت ۹۱ ، ۲۳:۴۹ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

صیدکوفیان

دور امام را ببین

کوفیان به جان هم افتاده اند...

ماجرا این است

همه می خواهد با صیدشان

عکسی به یادگار بیاندازند...

۱۱ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۸:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

چند اشرفی...

خطبه هایش داشت ،کار کوفیان را می ساخت...

کسی گفت "می توانم دهانش را ببندم

خرجش چند اشرفی است..."

بی درنگ چند کیسه انداختند پیش پایش

همه دیدند ناگهان  نشست

تیری بر دهان حسین...

۱۱ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۴:۱۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

جایزه بگیرها

برای هر سری قیمتی گذاشتند

و اگهی اش را، در روزنامه های کثیرالانتشار کوفه

به چاپ رساندند

چنین شد، که جایزه بگیرها

همه راهی نینوا شدند

۰۵ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۰:۵۹ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

گهواره

گهواره ی محسن ،

ارث می رسد به علی اصغر حسین...

همان که بعدها

کادو گرفته می شود

تا راهی جشن تولد پسرکی  در کوفه شود.

و کمی بعد  تر

خوابهای آشفته ی همان کودک...

گهواره را راهی آتش تنور می کند.

..............................پی نوشت:

تصورات بنده است نه تاریخ!

۰۵ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۱:۰۴ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین لام

آب تنی

عصر عاشورا کوفیان به آب زدند

نه اشتباه نکن!

آب تنی نمی کنند

در حال شستن  سر اصحاب و بچه های حسین نند...

...............پی نوشت:

آهی سوزان بر مزار شهید ص  142

۰۳ فروردين ۹۱ ، ۱۸:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

تنهاباقیمانده

شش ماهه  را به سمت کوفیان گرفت.

داشت می گفت

"ای قوم تنها این کودک برایم مانده..."

که لحنش عوض شد و گفت

"این را هم گرفتید..."

۲۱ اسفند ۹۰ ، ۱۰:۰۸ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

عفو شوم

به برکت قدوم تو

و جلوست به کربلا

ابن زیاد در کوفه عفو عمومی می دهد

تمام  قاتلین، دزدان و مجرمان را می بخشند

و راهی کربلا می کنند.

................................پی نوشت:

زاییده ذهن بنده است.

سندی ندیدم.

۱۹ اسفند ۹۰ ، ۱۲:۵۲ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام