این چند روز آخر
می خواهیم با حسین
برای حسن
گریه کنیم!
یک دستگاه تصیفه گرفته ام برای اشک هایم!
ببخش که زلال نبوده اند تا حالا...!
"کاش با حسن بودم در آن کوچه..."
حسین به آرزویش رسید
بالای سر علی اکبر...!
امروز فاتحه ایی خواندم
برای شادی روح
آن جدمان که سوار بر
کشتی نوح شده بود!