"مادر
قنداق کن مرا
می خواهم جلوی چشم بابا
دست و پا نزنم"
و شش ماهه راهی قتلگاه شد!
"مادر
قنداق کن مرا
می خواهم جلوی چشم بابا
دست و پا نزنم"
و شش ماهه راهی قتلگاه شد!
محسن سپر فاطمه !
علی اصغر سپر حسین !
عجب این پسر
به عمو محسنش
رفته است....!
شش ماهه را که بوسید حسین
گفتند این شرک است و
مرده پرستی!!
باید آثار شرک را از زمین محو کنیم!!
و چنان شد
که شد!
شش ماهه
برنگشتن عمو را
از چشم خود می دید...
خجالتش از شهادتش پیداست!!
حسین شش ماهه را
تا بر دست بلند کرد
کوفیان گفتند
"بازهم غدیری دیگر...؟!
نکند باز، من کنتم مولا...!؟!"
همین شد
که علی را نشانه گرفتند
به انتقام غدیر...!
پی نوشت:
از عطش
آتش گرفته بود شش ماهه...
برای همین حرمله او را
با سه شعبه خاموش کرد!