خوبان در بلاها صبر کردند
و او در بلاها خوش بود!!!
خوبان در بلاها صبر کردند
و او در بلاها خوش بود!!!
که ابراهیم شکسته بود
از تو گرفتند یاحسین.
گفت باید از روی نعش من رد شد.
اسبها را نعل تازه زدند...
دید درمانش فقط جان اوست
دریغ نکرد جان را
و روحش به کالبد دین دمیده شد
چه طبیبی است این حسین...
و شهادت آرزوی تو را داشت حسین من.
حاجتش را برآورده کردی...
یادی از کربلا کرد
دندان و پیشانی اش را شکستند...
پولهایی که از زدوبندهای سیاسی سقیفه به دست آمد
می شود جایزه کشتن پسر پیغمبر در کربلا...