حر آنگاه
که از پست و
منصبش گذشت
حسینی شد!
بازاری ها
سود کلانی
از عاشورا
به جیب می زدند...
و کارمندان کوفه
از ترس قطع حقوق
و احیانا اضافه کاری!
خود را با شوق
رسانده بودند کربلا
آری وقتی زندگی کنیم
فقط برای زندگی !
شهادت و اسارت سهم
حق و حقیقت می شود!
"کیست مرا یاری کند؟"
یاری امام
به ترک معصیت است
یک گناه
باران تیر!
یک تنه
جور چهار هزار
تیرانداز کوفی
را کشیده ام
با این همه گناه...!
می دانستند
چشم خدا را گرفته این دل!
از عمد قلب حسین را
زدند کوفیان
پیش خود گفتند
نمی گذاریم خدا به
مراد دلش برسد!
"گریه کنان حسین
خواهند آمد
کربلا"
هنگام
عبور از
قتلگاه...
سجاد را
به شما آرام کرد...
اربعین نزدیک است
روضه ات را می خوانیم
تا یادمان بماند
وقتی حسینیان
در راس حکومت نباشند
مثل آب خوردن
حتی خدا را
تشنه سر می برند!
کربلا
دامنت را
گرفت به التماس و زاری
"بمان حسین
جان مادرت..."
و همین قسم
بس بود
برای ماندنت...
فقط می خواستند
فرار نوه های علی را ببینند...
سی هزار نفر
با نعره های شیطانی
دویدند سوی خیمه ها