مامور به صبر است علی...
جسارتها از همین جا آب می خورد.
***
آمده اند لکه های ننگین فرار از جنگ را پاک کنند...
ترسوها می خواهند برای اولین بار ادای شجاعان را دربیاورند...
و میدان تمرینشان روبروی خانه علی ست...
مامور به صبر است علی...
جسارتها از همین جا آب می خورد.
***
آمده اند لکه های ننگین فرار از جنگ را پاک کنند...
ترسوها می خواهند برای اولین بار ادای شجاعان را دربیاورند...
و میدان تمرینشان روبروی خانه علی ست...
برای تسلیت دادن/
بیعت با علی/
و زیارت فاطمه امده بودند/
به همین جرم به اتش کشیدنشان...
علی ،خانه اش را وقف عزا کرده است
تحمل دیدن عزاخانه را نداشتند
کمربستند به ویرانی اش...
...........پی نوشت:
مخالفین هیئت هاو روضه ها
فرزندان فکری اولی و دومی هستند.
صورتش را سپر کرد
زهرا
پی نوشت:
همه سینه سپر می کنند و او صورت
چرا که سینه را سپر کرده چند روز قبل ...
بیش از این خدا را منتظر نگذارید...
نمی شنوید مگر
صدایم می زند...
ثواب نماز بر فاطمه
از خدا می خواهند
مرگش را ببینن...
که دختر نبی از راه می رسد...
ستونهای مسجد می لرزد
حرف از پریشان کردن مو شده است.
هنوززخمی از "نه"
شبها را به امید انتقام صبح کرده اند...
و حالا وقتش فرا رسیده است...