"شیر آب" زانوهای غم را
بغل کرده بود...
و نم نم اشکهایش
گونه های کاشی ها را خیس می کرد...
به سمتش که رفتم
شنیدم می گفت
"یک امشبی دست از سرم بردار
میلاد حسین است حسین
می خواهی آب بدهی
گلها را ؟! "
۰۴ تیر ۹۱ ، ۰۶:۵۴
توسط:صفری
سلامجوابش ذخیره استمی شنوید دیر و زود داردسوخت و سوز نداردامام ترک واجب نمی کند می کند؟امروز هم نزدیک ضریح امین الله مهمان کردیم همه ی دوستان مجازی را تک تکخدا قبول کند
توسط:م.ر
خیلی جالب بود
توسط:عشقستان اسماعیل
سلامعیدتان مبارکنمی دانم چرا از صبح اشکهایم بی وقفه می باردمگر عید نیست؟؟؟؟؟؟؟اختیار اشکهایم دست خودشان استراستی سلامتان به حضرت رئوف علیه السلام ابلاغ شدعلیک سلامکاش جوابش را می شنیدیم...ممنون از لطف بی نظیرتان
توسط:رفتم رفتی رفت...به همین سادگی صرف میشویم
واقعا دوس داشتنی نوشتینسلام و خدا حافظتون باشه.
آخرین نظرات
-
۲۸ مرداد ۰۳، ۱۲:۲۷ - عطاملک | قرارگاه سایبریسلام ایام به کام دعوت می کنم برای ...
-
۶ مرداد ۰۳، ۱۴:۰۳ - ناشناسدهانشان شکسته باد .....
-
۲۷ تیر ۰۳، ۰۹:۴۹ - میرزا مهدیاحسنت
-
۲۸ خرداد ۰۳، ۱۵:۵۱ - هیپنو تیکاز او کنار بکشی الزاما زهیر خواهی شد؟!
-
۱۱ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۸ - عطاملک | قرارگاه سایبریجناب لاری زاده سلام روزه داریتون ...
-
۲۲ اسفند ۰۲، ۰۵:۴۲ - ماه زدهیه موسیقی می تونه برای یه نفر حلال باشه برای یه نفر حرام
-
۲۲ اسفند ۰۲، ۰۰:۲۰ - عسلسلام خوبه که
-
۱۳ اسفند ۰۲، ۲۰:۰۳ - ماه زدهشاید ایستگاه صلواتی اون صادقانه تر ...
-
۱۹ بهمن ۰۲، ۱۹:۳۵ - أنارستان ...تازه آدم میفهمه همه ی اون زخم ها و ناروها ارزشش رو داشت
-
۲۷ آذر ۰۲، ۰۴:۵۸ - عطاملک | قرارگاه سایبریسلام نوشته های کوتاهتان را ...