یعنی اسارت
این پیام زینب است!
پاسخ هل من معینش را دادند
با شهیدان حرف می زند حسین
مسلم،زهیر،حبیب،عباس،...
آری حرف سیدالشهدا را فقط شهدا می فهمند!
بر سر گذاشته است
بعضی ها می گویند
حسین را ببینید
گمان کرده شب قدر است!!
می زنند زیر خنده!
نامردی می گوید
"باور نکنید
دارد فیلم بازی می کند...!"که تیر از پایش کشیدند
حسین از علی هم
گوی سبقت را ربوده است
غرق در تیر و شمشیر و
محو مناجات با خداست
قلم کنند دستانش را
تا روایت غربت حسین نوشته شود...!
میگفت "قلم از من
دواتش قنداقه ی
علی اصغر...!!
حتی حواسش نبود
دستانش نیستند...
بعد ریخته شدن آب هم
آنقدر ناراحت....
که باز فرصت نکرد
سراغی بگیرد از بازوانش...
فقط وقتی حسین امد بالای سرش
می خواست دست به سینه ، سلام دهد
که تازه فهمید
دستانش نیستند...!!
شاید می خواسته عباس
کوفی ها دق و دلی شان را
روی او خالی کنند
تا حسین کمتر آسیب ببیند!!
میخواست صدا بزند
"جوانان بنی هاشم بیایید"
که یادش افتاد...
جوانی نمانده دیگر...
شاید اینجا صدا بلند کرده باشد
بر هل من ناصر ینصرنی؟
یعنی کسی کمک نمی کند
عباس را به خیمه ها برسانم؟!
مشک را به سینه ی عباس،
و شش ماهه را به سینه حسین دوختند....