و تو خدا را...
تو بهترین هدیه بودی یا خدا؟
و تو خدا را...
تو بهترین هدیه بودی یا خدا؟
اصرار داشتند بدانند
رابطه ی من با تو چه شکلی است...
نقاشی که تمام شد
همه دیدند "باتلاقی" کشیده ام!!
آن روز بارانی
من و تو
آنقدر بهم نزدیک...
چه خوش خیال
منِ ساده!
نمی دانستم زیر چتر آمده ای
نه پیش من!!
هیچ شباهتی به هم نداریم...
من با "میم" آغاز می شوم تو با "تا"
پایان من"نون" بود و انتهای تو "واو"
من "یک" نقطه ایم و تو "دو" نقطه ایی
پس چرا ما را بهم رساند "واو"؟چرا؟!
حتی در "ما"شدن
از خود اثری گذاشتم "میم"
اما "الف" ما کجا
"تا"و"واو" کجا؟
راستی چه شباهتی داریم
من و تو
؟
برای روزهای بارانی...
تویی که با اولین لکۀ ابر
رهایم کردی...