رابطه ی ما مثل...

رابطه ی من وتو

مثل این چراغ تیر برق شده

همین که روبروی خانه ی ماست!

خودش خاموش می شود

و همینطورکی روشن!

دربه دری

وقتی تو عشق باشی

دربه دری  را عشق است.

غیرت

"حالا که مال من نیستی...

مال هیچ کس هم

نخواهی بود"

تو بگو خودخواهی

من نامش را می گذارم

غیرت!!

همانگونه که تو

نام خیانت را

گذاشتی آزادی!

همه چیز تمام شد.

گربه های کوچه برخلاف

شبهای قبل

 پلاستیک آشغال ما را پاره نکرده بودند

 چرا که امشب

درب خانه گذاشتم

 خاطرات با تو بودن را...

چک نویس وصیت نامه ...

از این که همدیگر را نفهمیدیم...

خوشحالم، بس زیاد.

چرا که فهمیدنت ، جز رنج حاصلی نداشت .

فهم اینکه چقدر بچه ای عزیرکم.

راستی هنوز دوست داری ملوسک این و ان باشی؟

فقط خواهش می کنم پس از مرگم
ادای از دست دادنم را در نیاوری

و خاطرات تلخ باهم بودنمان را

که بعد از مرگ برایت شیرین می شود

برای این و آن نقل نکنی

بگذار کثیف نکنم کفنم را
چرا که شدیدا حالم بهم می خورد
از احترام گذاشتن های تشریفاتی و

محبت های زورکی و نمایشی...

بی مهری هایت را با خود پیش خدا خواهم برد

پرونده ای است قطور

خدا را به شما می سپارم
قدرش را کمی بیشتر  بدانید.

من وتو

شباهت من با تو

مثل روزهای فرد و زوج است!

دروغ

"دوستت دارم"

کوچکترین دروغ زندگی ات بود به من

و

"فراموشت خواهم کرد"

بزرگترین دروغ زندگی ام  بود  به تو

من و تو

من بی تو

تو بی من

عادت کردیم به بی هم بودن...

روزی تصورش هم عذاب بود..

یادت هست یا نه؟

البته می دانم جوابت " نه" است مثل این اواخر...

چرا که مرور کردن خاطرات باهم بودنمان

بی کلاسی است.

خوش باش که  آن روزها دیگر برنمی گردد..

روزهای باهم بودن.

من با تو

تو با من

یاد تو

شیرین ترین و تلخ ترین خاطره ها با یاد "تو" عجین است...

کفاره

کفاره ی گناهانم، آشنایی با "تو" بود...