اما دلم که شکست
یا نشنیدی؟
یا خودت را به نشنیدن زدی!
کاش اولی باشد لااقل!
اما دلم که شکست
یا نشنیدی؟
یا خودت را به نشنیدن زدی!
کاش اولی باشد لااقل!
پاچه های شلوارت را زده ایی بالا
با آن سطل آبی
داری بیرون می ریزی...
عشق مرا...
غر می زنی زیر لب
"امان از این عشق های آبکی..."
آن دل ما بود
که به آتش کشیده شد حسین!
بگذار در مقاتل بنویسند
خیمه هایت...