عین لام

کوتاه نوشته هایی به کوتاهی عمر..

شام

شب آخری است

که مهمانم در قم...

تنهای تنها

همراه با سکوتی که

با ویراژ موتورها

دم به دقیقه شکسته میشود!

و شکمی که صدای کلاغ را تقلید می کند...!

شوخی اش گرفته این دم اخری...

و من

بی تو

دیشب هم

نون و پنیر و گوجه

شامم بود!!!

۱۵ شهریور ۹۱ ، ۱۹:۴۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

دل

دلبُر

دلم را زد

تمام زندگی ام

داخلش بود...!!

"دلبَرم،هویتم،عشق هایم،..."


۱۵ شهریور ۹۱ ، ۱۷:۵۱ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین لام

مرگ

پایان زندگی مشترک بین جسم و روح

و یا به عبارت دیگر

بعد عمری زندگی

طلاق گرفتن این دو را

مرگ گویند!

۱۵ شهریور ۹۱ ، ۱۷:۴۰ ۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
عین لام

تقدیر

این چه تقدیری است

که باید همیشه

من چشم به دیوار بگذارم تا

 تو قایم شوی...؟!

نه من این بازی را دوست ندارم!

۱۵ شهریور ۹۱ ، ۱۴:۳۵ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

پلک

زیر پِلک هایم خانه کرده ایی؟!

نکند برای این است

همیشه خوابت را می بینم....

۱۵ شهریور ۹۱ ، ۱۳:۲۳ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

جیغ

بمب اتم به چه درد می خورد

کافی است جیغی بکشی...!


۱۴ شهریور ۹۱ ، ۲۲:۵۸ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

شلوغ

شلوغ کردن کوفیان.

می خواستند صدای حسین

به خدایش نرسد!!!

۱۴ شهریور ۹۱ ، ۲۲:۴۸ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

اندیشه

خیلی وقتها که ساکتم

به این می اندیشم!

حیف تو نبود

که مال من باشی؟!

۱۴ شهریور ۹۱ ، ۲۲:۴۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین لام

بنویس

نگو دوستت دارم

بنویس، بنویس این حرف ها را

دلیل محکمه پسند می خواهم!!

۱۴ شهریور ۹۱ ، ۲۲:۳۹ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

جنگ چادر

جنگ بر روی چادر

آغازش کربلا بود

دشمن می خواهد

چادر  از  سر

زنان حسینی بردارد...

اولین هسته مقاومت تشکیل می شود

به فرماندهی

زینب.

۱۴ شهریور ۹۱ ، ۲۲:۲۴ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین لام