پیشنهاد کرد وضو را...
کاندیدای این منصب بود...
ولی از بدحادثه
گویا سرنوشتش اینگونه رقم خورده،
که تا وقتی نفس می کشد
صدایش نکنند
آقای نماینده!!
قاتلین حسین را می دیدند!
و خدا که اصرار به خلقت داشت...
حسین و اصحابش را
مثلثی است با سه ضلع :
هنرپیشه،خواننده،فوتبالیست
نه خلیج فارس
نه خلیج عربی...
بگذارید خلیج اسلامی
والسلام!
رفت و آمد از مسیر بدنت..
چرا که به جای صدای شکستن استخوان ها
از بند بند جسم شریفت
می شنیدند
سبحان الله!
تا برایمان می گفتند از کربلا...
به آتش کشیدن، خیمه ها را...
قرارشان این بود
به آتش کشیدن حسین...
اینجا بود که دخترانش
به گوش کردند دوباره
گوشواره ها را
و پا به فرار گذاشتن
تا به بهانه ی غارت
حواسشان را پرت کنند...
می افتاد.
و به زحمت ، دوباره بلند می شد
می زدند و نعره می کشیدند
"خودت را نشان بده ترسو...
این حسین توست
کجایی پس؟
"
آسمان را نگاه می کردند
و باز ضربه ای به حسین...
و او دوباره بلند می شد
ولی این بار
روی زانوها...
حسین را طعمه قرار داده بودند
برای شکار خدا...