هر چه قابل بردن نبود
برای زینب ماند
مثل حنجره ات!
گوشها را گرفتند و گفتند
"ما توفیق شنیدن
حرف هایش را نداریم...!"
گویا هنوز می بینم
حسین دارد
موعظه می کند
کوفیان را..
حسین چشمۀ حیات بود و
کوفیان از خضر شدن
واهمه داشتند!
با یزید نفس بیعت و
بر فطرت حسینی ام گریستم!
فرات خودش را
بست بر شما...!
از وقتی شنید که آمده اند
سرت را زیر آب کنند!
این ایده حسین بود
شهادت،بهترین تبلیغ خداست!