قنوت تو
رد خور نداشت
استجابتش
برای همین
اول دستان تو را
نشانه گرفتند
بعد نوبت
به مشک رسید
قنوت تو
رد خور نداشت
استجابتش
برای همین
اول دستان تو را
نشانه گرفتند
بعد نوبت
به مشک رسید
تا سرش را
مثل سایر شهدا
روی دامن نگیری
عمود را وارد
معرکه کردند....
مسلم بن عوسجه را می بینم
آغشته به خون
افتاده بر زمین
در نفس های آخر
با اشاره به حسین
آخرین وصیتش را
می کند به من
"اوصیک بهذا"
باید به جان خرید
زخم زخم
درد درد
عافیت طلبها نیستند
در رکاب حسین
تاریخ نوشت:
بعد از شنیدن خبر شهادت مسلم فرمود:
«هان ای مردم! هر که به تیزی شمشیرها و زخمها و نیزهها بردبار است با ما باشد و گرنه برگردد».
ابان بن محمد از امام جواد (ع) نقل مىکند که فرمود:
در روز عید قربان چیزى با فضیلتتر از پنج چیز نیست: قربانى کردن، یا راه رفتن در جهت نیکى به پدر و مادر یا خویشاوندى که قطع رحم کرده تا به او چیزى ببخشد و آغاز سلام کند، یا مردى که از بهترین جاى قربانیش به دیگران اطعام کند و بقیه آن را به همسایگان از یتیمان و بیچارگان و بردگان بدهد و از اسیران دلجویى کند.
خصال-ترجمه جعفرى، ج1، ص: 435
حسین
نعمتی بود
که کوفیان
ظرفیتش را
نداشتند
حالا درک می کنی
چرا خیلی از دعاهایمان
مستجاب نمی شود!
عاشورا
عید قربان تو بود
ای عید قربان هم
فدای تو...
محمد تقی نیر تبریزی نوشت:
جان به قربان ذبیحی که به قربانگه دوست
با لب تشنه روان میشد و خود دریا بود