می گفت قصه ی من وتو را بهتر از این رقم زده...
اما ناگهان زد زیر گریه
و گفت تو دیگر مرا نمی خواهی
از خواب پریدم گریان
و روی لب این پرسش
باور کنم یا نه؟
می گفت قصه ی من وتو را بهتر از این رقم زده...
اما ناگهان زد زیر گریه
و گفت تو دیگر مرا نمی خواهی
از خواب پریدم گریان
و روی لب این پرسش
باور کنم یا نه؟
همه از حرف تکراری فراری هستند.
اما این چه رازی است در حرف های تو
که دل نشین تر می شوند در تکرار....
تلاشی برای راندنش...
امروز که تو را از خود راندم...
داننستم که دیروز تمرین امروز بوده است.
در گوش باد زمزمه کردم اینچنین
آمدن تو و رفتنت
حکایت قاصدک هاست
دل بسته ای میگفت دل نبند.