تمام دلخوشی اش
به آن چند برگ اخطاریه آب و برق است
که گهگاهی از لای درب
بر کف حیاط می افتد...!
غرض این بود بگویم
لا مروت لااقل
اخطاریه ایی چیزی برایم بفرست
حیاط دلم پوسید!!
تمام دلخوشی اش
به آن چند برگ اخطاریه آب و برق است
که گهگاهی از لای درب
بر کف حیاط می افتد...!
غرض این بود بگویم
لا مروت لااقل
اخطاریه ایی چیزی برایم بفرست
حیاط دلم پوسید!!
وقتی می گفتی "دوستت دارم"
سرت را پایین می انداختی
و نگاهت را از من می دزدیدی
تو نگو می خواستی
در چشمانم زل زدن را
نگهداری برای این روزها
برای انکار دوست داشتنت...
کشف بزرگی بود
اما به قیمت یک عمر بازیچه شدن!
از امروز قطع می کنم
این تازه شروع تحریم هاست!
پی نوشت:
از قطار به روزیم
ایستگاه هفت تپه!
مثل این تبلیغات بلاگفا
گوشه ی چپ وبلاگ!
قهروآشتی دیگر حربه ایی است کهنه!
مانده یک راه فقط
آنهم یک مرگِ پرسروصدا!
همان هدیه روز تولدت...
در قلب من چه می کند؟!
با این کارها هم
از چشمم نمی افتی!!