ما حسین داریم و کربلا
شما به چه دلخوشید؟!
این بنده ی همیشه شاکی را
راضی بگردان!
و ذره ایی ز رضای حسین
به ما بچشان!
دور تا دورش را گرفتند...
و او این وسط
نقش زمین، سرخِ سرخ
از آسمان که نگاه می کردی
شده بود انگشتری عقیق!
کوفیان گفتند
"باید حکاکی کرد حسین را!"
که در دلت جاگرفت
سقف خانه
با تربت کربلا
اشتباهت گرفت!
سقف در سجده بود...
که می گفتند:
زیر آواری...!
پی نوشت:
به مناسبت زلزله اهر و ورزقان
به آسمان پرتاب کرد
و خدا گفت
"بس است دیگر..."
لبخندی زد حسین و گفت
"خدا تازه این اولش است..."
به خون خضاب کرد
همه متحیر از هم می پرسند
"چه می کند حسین؟"
آنان که سن وسالی دارند
می گویند"خود را شبیه علی میکند حسین
شبیه شب 19 رمضان!"