گدازه های عشق

چه راحت

و بدون کمترین لرزش  صدا

با صدای رسا گفتی

حتی کف دستت عرق نکرده بود

دیگر خبری از آن نگاه با حیا نبود، خبری از عشق...

خبری از قرمزی لپ هایت، وقت حرف زدن با من

 زل زده بودی در چشمانم و گفتی:

 "هرچه بین ما بوده را

تمام شده بدان"

 نمی دانستی که ابن تازه

آغاز ماجراست...

عذاب

دیدن تو با دیگری را عذاب گویند.

ستاره دنباله دار

ستاره دنباله دار

یاد بود آسمان است برای تو

ببخشید برای سر تو...

.......................پی نوشت:

اشاره به رفتن سر مبارک از کربلا به کوفه و...

پرواز

پرواز من به سوی  تو

بی بال و پر تماشایی است.

رنجش تو

رنجاندن تو را خودآزاری می گویم.

سقوط

نازل می شود حرفهای تو

و  سقوط می کنند حرفهای من

انصاف

بدی های تو مال من/خوبی های من مال تو/این انصاف است؟

خورشید

نگین انگشتر تو را خورشید گویند!

ساعت دیواری

وقتی قدر تو را ندانستم/همنشین تنهایی ایم شد/تیک تاک ساعت دیواری...

قصه سقوط من

بار اضافی مانع پروازست /این را خودت یادم دادی یادت هست/حالا فقط من و تو مانده ایم/ببخش مرا که اول گفتم من/حالا فقط تو و من مانده ایم/پس من سقوط می کنم تا تو اوج بگیری....