باران

قطرات آب وضوی تو را '''باران''' می گویند.

کفران

 پنهان کردن خوبی های تو را کفران گویند.

مشورت

جواب خدا  از زبان تو را مشورت گویند.

انتظار مرگبار

در انتظار کسی نباش که در انتظار تو نیست!

مرگ و تولد

من می روم تا جا باشد برای آمدن تو/

رفتن من مرگ/

آمدن تو را تولد گویند./

پشیمانی

گوش ندادن حرف تو را پشیمانی گویند.

رویا

حرف زدن باتو در خواب را رویا گویند.

تو

گاهی که به تو می اندیشم

با خود می گویم

آمده ام برای نرسیدن به تو.

و خود را دلداری می دهم که

رسیدن

یا نرسیدن

مهم نیست.

فقط باید

آخر واژه ها تو باشی

مثل رسیدن به تو

نرسیدن به تو

من و تو

...

زخم دل

عشق نگفته می شود گریه پنهانی...

مثل این شبهای من

و نیشخندهایت بدتر از نیش عقرب...

مثل این روزهای تو

خشم

عصبانی شدن برای تو لذیذ است.