بهانه ی کوفیان بود
برای زیارت عباس...
یاد حسین و بچه هایش که افتادی
لب نزدی"
ببخش این مردم را
قصد جسارت ندارند اما
نه خود غافل می شوند از حسین
گمان کرده اند غفلت از حسین هم
در تو راه دارد
حتی برای لحظه ایی...!!
هیهات،هیهات
گفت "این دو دست
پیش شما گرو باشد
بگذارید فقط
آب را برسانم به خیمه ها..."
دلهره پیدا می کنم شدید
و قلبم می زند تند تند
می دانی که
پشت نخل کمین کرده بودند
برای عباس...!
بال گرفتی...
آسمان بهشت دیدنی است با عباس!
پی نوشت:
آنهم وسط میدان!!
گفتم چه می کنند این کوفیان
سنگر می خواهند بسازند؟"
شنیدم یکی گفت"دارند رد مسیری
که آب مشک عباس ریخته شده را
می پوشانند!!"