سقا

شش ماهه میخواست

سقایی کند

با اشک چشمش...

که حرمله دستش را خواند!!

قرض عباس

کربلا عباس دِینش را ادا کرد...

چه دِِینی؟

خدا دستانش را

به عباس قرض داده بود

اولش است...

و حسین خون شش ماهه را

به آسمان پرتاب کرد

و خدا گفت

"بس است دیگر..."

لبخندی زد حسین و گفت

"خدا تازه این اولش است..."

خضاب

 محاسنش را

به خون خضاب کرد

همه متحیر از هم می پرسند

"چه می کند حسین؟"

آنان که سن وسالی دارند

می گویند"خود را شبیه علی میکند حسین

شبیه شب 19 رمضان!"

غصه

بهترین خوردنی من،

غصه ی توست!

فقط حسین

می خواستم از علی بنویسم

که شد حسین!

گلدسته

حسین جان

گلدسته هایت

دستان گنبد است

به سوی آسمان

که قنوت گرفته اند

آمین گویان

تک تک دعای

زائرینت را...

اوزن

در مصیبت تو بود

که یقیه اش را درید

حتی لایه ی  اوزُن!

شاگرد اول

همیشه اولین بود

مثلا همین اواخر

اولین سری بود در اسلام

که بر نیزه میرفت...!

روضه ی ناجور

باز هم می گویم

در ادامه ی مطلب

روضه ایی است ناجور

دلش را ندارید نخوانید!