با عمود آهن
تیر خلاص زدند.
پایشان خون تو ریخته می شود...
میوه و ثمرشان "سر" است...
میوه های رسیده ایی
که چیده می شوند با سنگ
سناریویی دگر باید نوشت...
بعد از بوسه بر لبهایت...
رقیه جان می سپارد
بعید نیست
از این قوم
لبهایت را زهرآلود کرده باشند...!!
و من از ترس به گوشه ایی پناه می برم....
سراسر دلشوره و دلهره
چرا که دعای فرجت، بوی قتلگاه می دهد!!
هنوز در گوشم می پیچد
عجل لولیک فرجِ کوفیان
پی نوشت:
به مناسبت نیمه شعبان
و تو آنقدر محو زیبایی دستانش می شوی...
که آنها را برای خودت بر می داری خدا جان...
و پیری فقط افسوس خورد...
میلادت مبارک
حتی غذا هم برای حسین می خوردند.
پی نوشت:
مضمون روایتی است از امام صادق