عین لام

کوتاه نوشته هایی به کوتاهی عمر..

۲۲۴۹ مطلب با موضوع «اهل بیت :: امام حسین(ع)» ثبت شده است

ساحر

علی که پا به میدان گذاشت...

پابه سن گذاشته ها فریاد زدند"محمد آمده یاری حسین"

جوان تر ها حیران وسط معرکه می شنیدند

"این سحر حسین است

او هم مثل پدرش ساحر است و کافر...

فریب نخورید...

با شمشیرهایتان فتنه ی  این جادوگر را بخوابانید..."


۲۱ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۰:۰۳ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

فقــط حسیــن


 ..."یَـــوْمَ لا یَنْفَـعُ مــالٌ وَ لا بَنُــون‏"...

یعنی فقط حسیــن

فقــط.

...پـــی نوشــــت...

این جواب توست که  میگفتی

"زندگی فقط هیئت نیست"


سوره شعراء آیه 88.


۱۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۲:۵۰ ۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

آسمانها...

سرت را به نیزه زدند

یعنی که جای تو در آسمانهاست...


۱۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۲:۳۹ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

مراعات حال

دید بیش از این

روی مرکب باشد

تیرها به ذوالجناح می خورد

خودش را زمین انداخت.

۱۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۱:۴۴ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

قلب خدا

قلب خدا را نشانه گرفتند...

اصابت کردند، تیرها  به حسین!!

۱۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۱:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

خبرشهادت

کسی نبود/ خبر شهادت تو را

به خیمه ها بیاورد

از اینجا/ غربتت/  معنا می شود/ حسین.

از اینجا که صدای شیهه ی اسبی /به گوش می رسد...

۱۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۱:۲۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

ماهی ها

این ماهی ها

که کنار دریا/ روی ساحل جان داده اند...

علت مرگشان را از من بپرسی/خواهم گفت

برای هم دردی با شش ماهه ی حسین

۱۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۱:۱۶ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

شبیه بابا

در سجده

به گردنش  زدند!

از خدا خواسته بود

 شبیه بابا پر بکشد حسین...

پی نوشت:

فرقش را شکافته یافتند قبل از آن



۱۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۱:۱۲ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

غم مرا می خوری...

آمده بود برای سرش...

نگاهش کرد

برای محتضر /سخت است حرف زدن/ بانفس/ شمرده و ارام گفت:

"دلم    نمی آید   /   بسوزی   در   آتش     دوزخ   

برو  /  حیف    است    /    دلم   می سوزد   /   برو"

 گریه امان  نداد کوفی را

" در قتلگاه،به قصد سرت امدم،

غم مرا  می خوری ، حسین"

...پی نوشت:

و تاریخ از شهادتش پیش روی حسین حکایت دارد!

                        روضة الشهداء، الکاشفی ،ص:438

۱۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۱:۰۱ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

رکاب حسین

پرسید "

با علم به شهادتش

  به کربلا می برد اهل و عیالش را..

چرا؟

"

گفتم "مگر جای امن تری بود برایشان...

جز در رکاب حسین؟"

۱۷ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۸:۱۹ ۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام