هرچه می خواهد می زند زیر گریه
لحظاتی بعد در آغوش...
بچه ی برادرم
به من آموخت با گریه
از خدا
حاجت بگیرم!
هرچه می خواهد می زند زیر گریه
لحظاتی بعد در آغوش...
بچه ی برادرم
به من آموخت با گریه
از خدا
حاجت بگیرم!
آب و غذا
خواب و جفت
رفاه و امنیت
زندگی بی زحمت
همه را در قفس بلبلی دیدم!
و انتهای مسیرش ، راه آب وسط حیاط
نه گلدانی بهره برد
نه باغچه ای سیراب
و نه حتی حیاط را تمیز کرد
با خود بیاندیشیدیم
مثل آن شیر آب نیستیم؟
دیدی چگونه برنامه ها را ریز ریز می کنیم.
و می رویم پی کارمان!
پرده نمایش ست جهان
فیلم نامه روی میز
پر شده نقش های خوب و بد
انتخاب با شماست.
با خود ،خود، شما!