پیامبر دعایی می خواند بر پیاله ای آب...
اشک در چشمان پیامبر بی معنا نیست
نشانه های بارداری بر"عطشان" است.
پیامبر دعایی می خواند بر پیاله ای آب...
اشک در چشمان پیامبر بی معنا نیست
نشانه های بارداری بر"عطشان" است.
از این می سوختند و بغض کرده بودند
که به یغما رفته
گردن بند،چادر ،مقنعه و پیراهن زهرا...
یعنی دلش نمی اید با او روبرو شود
می گوید "حیف است حسین..."
در این تعقیب وگریز
درنهایت پیروزی با حسین است
مثل همیشه
در کربلا مرگ را در آغوش می گیرد...
اینجاست که باید گفت خوش به حال مرگ...
علی ،خانه اش را وقف عزا کرده است
تحمل دیدن عزاخانه را نداشتند
کمربستند به ویرانی اش...
...........پی نوشت:
مخالفین هیئت هاو روضه ها
فرزندان فکری اولی و دومی هستند.
بیش از این خدا را منتظر نگذارید...
نمی شنوید مگر
صدایم می زند...
دستان تو را بریده اند
آری
باور کردنی نیست.
ماجرا چیز دیگریست
دشمن را دنبال خود کشانده ای...
و دستانت را
در دو نقطه که امید یافتن آب است
رها می کنی
تا فرصتی پیش بیایید برای کندن زمین...
شاید قطره آبی...
خون حسین را به آسمان می برند...
به نیت 12 امام.
........................پی نوشت:
مقتل الحسین ج 2 ص 35
نه سنگی نه تیری و نه نیزه ای زده بود
در خواب دید
رسول خدا را که تشتی مقابلش گذاشت
" خون حسین را
سرمه ی چشمت کن"
چنین کرد و نابینا شد
گفت :
به چه جرمی؟
فرمود:
جرم تو همین بس
که سیاهی لشگر دشمن بوده ای...
................پی نوشت:
سیاهی لشگر دشمن نیستیم؟
سند:لهوف 186