که نگذاشتند با سه شعبه!
حرمله می گفت
"می خواست با اب دهان کودک
رفع عطش کند حسین"
که نگذاشتند با سه شعبه!
حرمله می گفت
"می خواست با اب دهان کودک
رفع عطش کند حسین"
که می نامی اش علی اکبر...
گریه بر حسین بود.
باور نداری بپرس ، از اول گریه کن اش
حضرت آدم...
و کوفه را پایتختش قرار می دهد
تا پایانی باشد بر سفر بی پایان حسین...
پابه سن گذاشته ها فریاد زدند"محمد آمده یاری حسین"
جوان تر ها حیران وسط معرکه می شنیدند
"این سحر حسین است
او هم مثل پدرش ساحر است و کافر...
فریب نخورید...
با شمشیرهایتان فتنه ی این جادوگر را بخوابانید..."
..."یَـــوْمَ لا یَنْفَـعُ مــالٌ وَ لا بَنُــون"...
یعنی فقط حسیــن
فقــط.
...پـــی نوشــــت...
این جواب توست که میگفتی
"زندگی فقط هیئت نیست"
سوره شعراء آیه 88.
روی مرکب باشد
تیرها به ذوالجناح می خورد
خودش را زمین انداخت.