موسى به شعیب جواب داد
از بودن که هستم،
امّا می ترسم
مهمان نوازیت در برابر سقایی ام باشد
کاری که را که برای رضاى خدا انجام دادم
عوض نخواهم کرد با تمام طلاهاى زمین
موسى به شعیب جواب داد
از بودن که هستم،
امّا می ترسم
مهمان نوازیت در برابر سقایی ام باشد
کاری که را که برای رضاى خدا انجام دادم
عوض نخواهم کرد با تمام طلاهاى زمین
فریاد می زد: کم فروشی نکنید
و...
و نادیده گرفتند حرف هایش
تا بپا شد زلزله ای بزرگ
و
همگى عذاب
فَأَصْبَحُوا فِی دِیارِهِمْ جاثِمِینَ
راوی سوره هود آیه 94
یک بار اهل مدین
و
یک بار اصحاب ایکه.
پی نوشت:
حضرت شعیب
امام باقر مناجات های او با خدا را میخواندو می گریست
مناجات های حضرت الیاس را
کمر به قتلش بسته بودند
به جرم تبلیغ برای خدا
پاک میکردند از جامعه
چرک و کثافت اخلاقى را
برای همین نامشان شد حواریون
بزرگان قوم تهدیدش کردند
اگر به دین آبا واجدادیمان بر نگردی
از شهر اخراجت می کنیم شعیب