عین لام

کوتاه نوشته هایی به کوتاهی عمر..

۱۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بابا» ثبت شده است

بغض حسین

سکینه
سراغ عمو را
از بابا گرفت
تا بغض حسین بشکند
او باید گریه می کرد!
۲۳ مهر ۹۳ ، ۱۶:۵۳ ۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
عین لام

بابا نان داد

آنقدر گفتند
 و نوشتند
بابا نان داد
که یادمان رفت
بابا باید
تربیت هم
می داد.
۲۸ فروردين ۹۳ ، ۲۰:۳۷ ۴ نظر موافقین ۱۴ مخالفین ۰
عین لام

شبیه محمد

از بس
شبیه بود
به محمد بابایش
گفتند طوری بزنیم فاطمه را
تا شباهتی نماند!
۰۸ فروردين ۹۳ ، ۱۵:۰۳ ۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
عین لام

زندگی جاری

زندگی هم چنان جاری است
امروز یکی بابا شد
یکی بی بابا...
۰۳ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۰:۵۹ ۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
عین لام

مثل عمو عباسش...!

شش ماهه

دستان حسین را گرفت و

با خودش برد وسط معرکه

تا سیراب کند بابا را...

و او را زدند

فقط به جرم سقایی

مثل عمو عباسش...!

۲۲ فروردين ۹۲ ، ۲۰:۱۸ ۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
عین لام

"شهر بازی"


به بازی گرفتی مرا بابا

بهتر است صدایم بزنی

"شهر بازی"
۲۵ اسفند ۹۱ ، ۱۸:۳۵ ۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
عین لام

به همین زودی...

خواب بابا را دید

گفته بودش زهرا

به همین زودی...!

۲۴ اسفند ۹۱ ، ۰۱:۱۱ ۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
عین لام

تاروپود!

تار و پود مرا بابا علی بافت!

آری "اناوعلی ابوا هذه الامة"


پی نوشت:

حدیث از حضرت محمد (ص)


۰۳ اسفند ۹۱ ، ۲۳:۵۴ ۳ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۰
عین لام

لنکت زبان

عشق با دیدنت
به لکنت زبان افتاد!

پی نوشت:
سند این حرف
 بابا گفتن رقیه است!
۰۸ بهمن ۹۱ ، ۱۴:۵۹ ۴ نظر موافقین ۱۱ مخالفین ۰
عین لام

بغل بابا

کوفیان گفتند"نیا می زنیم"
گفت بغل بابا را عشق است!

پی نوشت:
یا حضرت شش ماهه
۰۱ بهمن ۹۱ ، ۱۹:۱۷ ۳ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰
عین لام