حسین تشنۀ شهادت است و
دشمن آب را می ببندد!
هیچ کس تو را نفهمید
جز خدا!
گندم به موهای تو رفت
زرد و طلایی...
خدایا
می خواستم به تو پشت کنم نشد!
هر سو نظر کردم
تو بودی!
تو همان حرفی...
که نوک زبان گیر می کند!
برای تو چه بودم؟
یک آداپتور...!
فرق ما این بود
تو نماز را ناز می خوانی و
من با ناز...!
تا ابد تو را حل نخواهم کرد!تو تنها مسئله ایی هستیکه گیر کردن روی ان رادوست دارم!