عین لام

کوتاه نوشته هایی به کوتاهی عمر..

۴۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شب» ثبت شده است

کتاب خواندن

کاش می شد
یک قفسه کتاب
توی قبر می بردم
شب و سکوت قبرستان
جان می دهد برای
خواندن کتاب...
۰۸ مهر ۹۳ ، ۰۲:۰۵ ۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
عین لام

شب اول قبر

انقدر از هیاهو و شلوغی ها فراری ام

که زیباترین شب زندگی ام

شب اول قبر خواهد بود!

۰۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۳:۳۵ ۲ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
عین لام

علت عشق من

بدان چرا عاشقت شدم


عاشق شدم

تا برای خدا قربانی ات کنم!


هرشب در من مرور می شود

داستان های اسماعیل و ابراهیم

۲۸ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۱۵ ۰ نظر موافقین ۱۵ مخالفین ۰
عین لام

شب غسل دادن

علی

شب غسل دادنت

تازه فهمید

هنوز تو را

نشناخته است

 فاطمه.

۰۱ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۳۵ ۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
عین لام

اشک شوق


با دیدن قنداقه حسینش گریه کرد محمد
می خواست فاطمه نفهمد
می گفت اشک شوق است!
پی نوشت:
شب تولد اشک!
بگویم چه باد؟
مبارک؟
۲۳ خرداد ۹۲ ، ۰۰:۴۸ ۳ نظر موافقین ۶ مخالفین ۱
عین لام

روزهای آخرتی!

خدایا یک روز از همان روزهای آخرتی!

باید بنشینی کنارم

از سر شب تا صبح

برایم تعریف کنی

که چه شد که این شد؟!

تو این همه خوب بودی و

من این همه بد!

۱۰ خرداد ۹۲ ، ۲۱:۱۱ ۰ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۱
عین لام

شب امتحان

می نویسم شب امتحان
بخوان شب اول قبر...!
۰۲ خرداد ۹۲ ، ۱۸:۰۴ ۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عین لام

اقای مادر آقای پدر

اقای مادر،آقای پدر
بچه ایی که شب شهادت هم
پارک و شهر بازی برده اید!
محب فاطمه نخواهد شد!
۲۴ فروردين ۹۲ ، ۲۳:۲۰ ۱ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
عین لام

شب اول!


عذاب شب اول قبر

چه می تواند باشد جز

تنها شدن با تو...!


۳۰ اسفند ۹۱ ، ۲۰:۳۱ ۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
عین لام

مشق شب!

حتی برای با تو بودن
حاضر شدم
مشق شبت باشم!
۲۷ اسفند ۹۱ ، ۰۱:۳۲ ۲ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
عین لام