عین لام

کوتاه نوشته هایی به کوتاهی عمر..

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غروب» ثبت شده است

غروب عرفه

خدایا

من می خوابم

دم غروب که خواستی همه را ببخشی

مرا فراموش نکن

ممنون می شوم

از همین جا می بوسمت...

۰۴ آبان ۹۱ ، ۱۶:۴۵ ۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
عین لام

غروب

گرفتن دل آسمان را "غروب" گویند!
۰۸ شهریور ۹۱ ، ۱۷:۰۶ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

غروب فکه

من در راه قم...

تو پیش رضا

و او دیروز برگشت

از سفر کرب و بلا

اما دلم بهانه کرده است

غروب فکه را

پی نوشت:

کما کان ما را

از کوپه می خوانید

۰۵ شهریور ۹۱ ، ۲۰:۳۰ ۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

رنگ آمیزی

سر که رفت روی  نیزه

شد قلم موی خدا تازه!!

تو می گویی رقص نیزه!!

حقاً رنگ آمیزی  هستی است!

باور نداری از غروب بپرس!!

۰۱ شهریور ۹۱ ، ۲۱:۱۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

غروب

می دانی چرا دم غروب دلت می گیرد...

***

 غروب بود، به اسیری گرفتند دختران حسین را

۲۷ ارديبهشت ۹۱ ، ۲۱:۱۹ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

بفرمایید بیرون...

قبل از نماز ظهر بود

 وارد بهشت شد.

و هنوز آفتاب غروب نکرده گفتند

"بفرمایید بیرون

با شما هستم

ادم جان!"

...پی نوشت:

 علل الشرایع و تفسیر على بن ابراهیم قمى

۱۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۰:۳۸ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

غروب جمعه

به نیزه زدن دلم را غروب جمعه می گویند.
۱۱ فروردين ۹۱ ، ۱۵:۴۵ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

دل طلوع

همیشه غروب را می بینیم

دل طلوع، برای دیدن ما تنگ شده...

۰۵ دی ۹۰ ، ۰۹:۵۷ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین لام

قاصدک

حرف های ناگفته را غروب

در گوش باد زمزمه  کردم اینچنین

آمدن تو و رفتنت

حکایت  قاصدک هاست

دل بسته ای میگفت دل نبند.



۲۷ آذر ۹۰ ، ۲۳:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام