عین لام

کوتاه نوشته هایی به کوتاهی عمر..

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فهمیدم» ثبت شده است

سنگِ تمام

از پیشانی شکسته ات فهمیدم

کوفیان برایت سنگِ تمام گذاشتند!

۱۹ تیر ۹۳ ، ۰۲:۱۹ ۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
عین لام

دلخنگ

بعد رفتنت فهمیدم

قبلترها دلتنگ نبودم

دلخنگ بوده ام!

۲۶ اسفند ۹۲ ، ۲۳:۱۵ ۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
عین لام

خانه سالمندان

وقتی مادری را دیدم

در خانه سالمندان

فهمیدم می شود

خدا را هم

تبعید کرد!

۱۶ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۴۴ ۱ نظر موافقین ۱۱ مخالفین ۰
عین لام

رفتی و...

رفت
تا قدر
بودنش را
بدانم!
رفت و
قدر رفتنش را
خوب فهمیدم!
۱۲ خرداد ۹۲ ، ۲۳:۲۵ ۲ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰
عین لام

مفیدتر

از سرسبزی قبرستان ها فهمیدم
ادم ها بعد از مرگشان مفیدترند!
۲۵ اسفند ۹۱ ، ۲۱:۰۴ ۱ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
عین لام

سالگرد دایی!

یکسال گذشت
امروز مادر می گفت
"بعد از دایی...
خوشی از دل رفت"
و من کمی شاید
فهمیدم زینب را...!
و اینکه بعد از حسین
عیدی نداریم...!
۲۴ اسفند ۹۱ ، ۱۹:۳۳ ۲ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
عین لام

مشکل من!

امشب فهمیدم
که خودم را نمی فهمم!
تو دیگر جای خود...!
۱۱ بهمن ۹۱ ، ۰۱:۳۳ ۱ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰
عین لام