از قطار مرگ دیگر چه باک؟!
زندگی از روی من رد شده است!
به روز نیستم
تعجبی دارد
اینجا کوپه
نوشته ی ما را
از قطار می خوانید...!
از شهر درود می گذرم
و بر حسین درود می فرستم...!
پی نوشت:
در قطار می نویسم هنوز
سوار بر قطار مرگ
و صورت به شیشه ی پنجره چسبیده...
روزها را می بینم که در ایستگاه
با دستمال های سفید و سیاه
برایم دست تکان می دهند...
مثل توالت قطارنباش
که وقتی به ایستگاه می رسدقفل می شود.
آخرین نظرات
-
۱۱ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۸ - عطاملک | قرارگاه سایبریجناب لاری زاده سلام روزه داریتون ...
-
۲۲ اسفند ۰۲، ۰۵:۴۲ - ماه زدهیه موسیقی می تونه برای یه نفر حلال باشه برای یه نفر حرام
-
۲۲ اسفند ۰۲، ۰۰:۲۰ - عسلسلام خوبه که
-
۱۳ اسفند ۰۲، ۲۰:۰۳ - ماه زدهشاید ایستگاه صلواتی اون صادقانه تر ...
-
۱۹ بهمن ۰۲، ۱۹:۳۵ - أنارستان ...تازه آدم میفهمه همه ی اون زخم ها و ناروها ارزشش رو داشت
-
۲۷ آذر ۰۲، ۰۴:۵۸ - عطاملک | قرارگاه سایبریسلام نوشته های کوتاهتان را ...
-
۱۶ آذر ۰۲، ۲۱:۴۱ - منتظرالمهدی (عج)😔
-
۲۶ مهر ۰۲، ۲۰:۴۲ - سجاد ...مسلمانیم ؛ به ما کارهایی بیش از آه کشیدن آموخته اند
-
۱۴ اسفند ۰۰، ۱۶:۱۶ - میرزا مهدیسلام به مراد دلتون برسید ان‌شاءالله
-
۲۶ آذر ۰۰، ۲۱:۰۹ - سعیدسلام خداقوت عالی لطفا رمز ...