عین لام

کوتاه نوشته هایی به کوتاهی عمر..

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «لب» ثبت شده است

لب به آب!

وقتی دستانش
لب به آب زدند!
عباس گفت:
باشد عیب ندارد اما
از اینجا راه ما از هم جدا شد!
۱۵ اسفند ۹۱ ، ۰۳:۰۵ ۸ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰
عین لام

یا عطشان

آب را گل بکنید

آری این آب

نصیب تو نشد


پی نوشت:

منتظر خوردن آب نمی نشینم

فدای لب عطشانت یا حسین



۰۹ بهمن ۹۱ ، ۱۲:۰۸ ۱۰ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۰
عین لام

مترسکها

مزرعه نیمه شبها
 پاتوق کلاغ هاست!
اینجا مترسکها
با سگی سفید،لبی سرخ،لنزی آبی
کاروکاسبی می کنند!
۳۰ دی ۹۱ ، ۱۶:۰۶ ۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
عین لام

سبیل

سه بیل
بالای لب بعضی ها
به هفت و هشت بیل رسیده است!
۲۸ دی ۹۱ ، ۲۱:۴۶ ۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
عین لام

چند قطره اشک

با پا نشان می داد به کوفیان

"اینجا"

دوباره می زد و می گفت

"اینجا"

می خواست هرجایی

که پیامبر بوسیده بود را

نشانشان دهد.



کاش به گوشش نرسیده باشد

لبان حسین را هم بوسیده است محمد...!


پی نوشت:

چند قطره اشک

۳۰ آبان ۹۱ ، ۰۱:۲۷ ۳ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰
عین لام

بریل

از پشت می آید و چشمانم را می گیرد

و من از او می خواهم

بگذارد دست بکشم

روی صورتش

این چشمان و لبهایت

برای من "خط بریل" است.

۲۷ شهریور ۹۱ ، ۱۶:۳۱ ۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
عین لام

زبان عشق

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۹ شهریور ۹۱ ، ۲۲:۵۲
عین لام

جا بوسه ها

به لبهایت

با چوب می زد

چرا که می خواست

دستش به جابوسه های پیامبر نخورد حسین !

۱۴ مرداد ۹۱ ، ۰۰:۴۰ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

قفل

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۷ مرداد ۹۱ ، ۱۱:۰۷
عین لام

اثرانگشت

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۹ تیر ۹۱ ، ۱۸:۳۳
عین لام