هدیه ای آورد

زنگ خانه نوح را زد

پرسید کیستی؟

گفت غریبه نیستم شیطانم نوح.

نوح پناه به خدا برد

شیطان گفت نترس

آمده ام تشکر

که مردمان را با نفرینت غرق کردی

تا مدتی به مرخصی بروم.