با کف دستانش

که آب را کمی بالا آورد،

گویا زمان متوقف شده باشد

همه محو و مات!!

پلک نمی زنند

تا این صحنه ی باشکوه از دستشان نرود

و من آن حوالی

نسیم را می بینیم

که فوت می کند آب را

تا خنک بنوشد عباس...