مثل یک لطیفه می ماند
اگر فکر کرده ایی
حسین این همه را
برای بهشت، فدا کرد!
مثل یک لطیفه می ماند
اگر فکر کرده ایی
حسین این همه را
برای بهشت، فدا کرد!
این موی بیرون زده از روسری دخترکان
طنابی است محکم، دور دستان ظهورت...!
شش ماهه
دستان حسین را گرفت و
با خودش برد وسط معرکه
تا سیراب کند بابا را...
و او را زدند
فقط به جرم سقایی
مثل عمو عباسش...!
کوفیان سر امام شکستند و
ما دل امام ...!
حالا ما سزاوار لعن یا انها؟